[RB:Rozblog_Js]
لوگو وب سایت

وبسایت تفریحی لاو تو فان

جدید ترین مطالب
بخش بایگانی

شنبه 24 فروردين 1392برچسب:,

 نمی خواهد مرا «عاق» کنی؛

همین که نگاهت رنجیده باشد؛
دنیای من، جهنم است …!
.
.
.
من مانده ام
و انبوهی از اندوه
و تو بهانه ی چشمانم کمی آرام تر از دیدگانم جدا شو . . .
.
.
.
من از اعدام نمیترسم!
نه از “چوبش” نه از “دارش”
من از پایان بی دیدار میترسـم
.
.
.
من هم مثل همـه ی آدمـهــا /درد/ دارم …
حتـمـاً کـه نـبـایـد جـای ِ زخـم هـایـم را
بـه شمـا نـشان دهم
.
.
.
خیلــــی وقــــتا بهــم میگن :چرا میخنــــدی بگو ما هــــم بخنـــدیم…
اما هرگــــز نگفتــن:چرا غصــــه میخوری بگـــو ماهــم بخــوریم…
.


.
.
آدمــــــا
گاهی لازمه چند وقــت کرکره شونو بکشن پاییـــن
یه پارچـــه سیـاه بزنن درش و بنـویسن:
کسی نمـــــــرده
فقط دلـــــــــم گرفتــــــه…!
.
.
.
مــــــاه همیشه پشت ابر نمی ماند
گاهی …
پشت دستهای توست
وقتی گریه می کنی ..!!
.
.
.
من تمنا کردم
که تو با من باشی
تو به من گفتی
- هرگز، هرگز!
پاسخی سخت و درشت
و مرا غصه این
هرگز، کشت…
.
.
.
دل درد گرفته ام از بـس فنـجان های قهوه را سر کـشـیده ام،
و تو . . .
ته هیـچـکدام نـبـودی . . .
.
.
.
سکوت و خلوت بغض شبانه
چه دلگیر است بی تو حجم خانه
تو رفتی و دلی دارم که هر دم
برای گریه می گیرد بهانه
.
.
.
گـــاهــــــــی اینـقـــــــدر بـــد می شکـــنم
که جز بیرون انداختنم راه دیگری نیست…
.
.
.
آینه بهترین دوستمــه !!
چون وقتی‌ گـریـه می‌کنم ، نمی خنده …
.
.
.
اعصابم این روزها عین بیسکویت شده …
از اون بیسکویت هایی که یک هفته میمونه ته کیفت ، که یادت میره بخوریش …
همون ته له میشه ، خورد میشه ، پوووووودر میشه !
.
.
.
قـــدم نزن
این جـــا…
این شعـــر ها ، آن قدر بارانی اند
که می ترســم تمام لحظه هایتـــ خیس شوند…!
.
.
.
نــــامــــردهــــا …

” چـــــند بُـغــض ؟ ” بـه یــک گــــلو …!؟
.
.
.
یـا دیـوار هـاے مـا مـوش نـدارنـد یـا مـوش هـا کـر شـده انـد ،
و نـمـے شـنـونـد صـدای نـالـه هـاے پـر از بـغـضـم را . .
مـوش هـم مـوش هـاے قـدیـم . .
.
.
.
دلم را می پیچم لای پتو
شاید سرما نخورد
از بس که رفتار این روز هایت سرد است …
.
.
.
آنـــقدر نـفس مـی کــشم …
تـــا ،
تمـــام شـود..
همـه ی آن “هـــوایــی” کـه ،
ســـراغ ِ تـــو را مـی گــــیـرد …
.
.
.
تا دوبــــاره دیدنتــــــــــــ …
این تختــــــــــــ خواب را وارونه خواهــــم خوابید
خیانتــــــــــــ است به تــــو
ســــر بر کنار خیالتــــــــــــ گذاشتن….
.
.
.
با تو بودن را تصویر کردم … بی تو بودن را ، تجربه !
این بود سهم من از رویا تا واقعیت …
.
.
.
من بر چشمانم پارچه ای سیاه خواهم بست
تا هیچ چیز را نبینم
نه شکنجه را و نه چراغها را
تنها صدایشان را خواهم شنید
و هر چه را که بشنوم
لب باز نخواهم کرد
چرا که دهانم بوی مرگ می دهد
.
.
.
من بر چشمانم پارچه ای سیاه خواهم بست
تا هیچ چیز را نبینم
نه شکنجه را و نه چراغها را
تنها صدایشان را خواهم شنید
و هر چه را که بشنوم
لب باز نخواهم کرد
چرا که دهانم بوی مرگ می دهد
.
.
.
می گویند : شاد بنویس …
نوشته هایت درد دارند!
و من یاد ِ مردی می افتم ،
که با کمانچه اش ،
گوشه ی خیابان شاد میزد…
اما با چشمهای ِ خیس … !!
.
.
.
خیـــــــــرهـــــ بـــِهـ مَـــــردُمـــــــــ
نِشـــــَســــتهـــ اَمـــــــــ
تَنهــــــــــآیِ تَنهـــــــــــا
نَهـــــــ کَسیـــــــ حالَمــــــ رآ میــــــــ پُرسَــــــــد
نَهـــ کَسِیـــــ هَوآ یَــــمــــ رآ دآرد
عیــــــبیـــــ نَدآرد
سآلـــهآســـتـــــ بــِهــ ایــن زِنــدِگـیـــــــــ عــــآدتـــــــــ کـــــــَرده اَم!
.
.
.
بســـ کنــــ سآعتــــ…..
دیگــــــر خستـهـ شده امـــ….
آرهـ مَنـ کم آورده امــ….
خودمــ میدآنمــ کهـ نیستـــ…
اینقدر بآ بودنتـــ نبودنشــ رآ به رُخـــَم نکشـــ!
.
.
.
چه زخم هایی بردلم خورد؛
تا یــــاد گرفـــتم…
که هیــچ نـــــوازشی،
بـــــــــی درد نیست . . .
.
.
.
پرم از بغض …
بغض هایی که نمی شکنند …
بغض هایی که همانند جلادی گردنم را گرفته اند و می خواهد مرا خفه کنند …
پرم از بغض هایی بی رحم…
.
.
.
چـــــــه رنج آورست…
می ســــــــابم با سوهــــــــانی…
تــــــــــمامیِ خطــــــــوطِ اندامـــــــــم را
تا شـــاید پاک کنم…
اثــــــرِ لــــــمسِ سر انگــــــــشتانت را از اعــماقِ تار و پــــــــودم
.
.
.
شاید دل من عروسکی از چوب است
مثل قصـــــه ی پینوکیــو محبوب است
اما چه دماغـــــــــــی داره این بیچاره
از بس که نوشته: “حال من هم خوب است.!!
.
.
.
دلـــم یـک غــریبــه مـی خــواهـد
بیـــایــد بنشینــد فقـــط سکـــوتــ کنـد
و مـــن هــی حـــرفـــ بــزنــم و بـــزنـــم و بــزنــم
تـــا کمــی کـــم شــود ایـن همــه بـــار …
بعـــد بلنــد شـــود و بـــرود
انگــــار نــه انگـــار …!
.
.
.
زندگی غمکده ای بیش نبود
سهم من جز غم وتشویش نبود
به کدام خاطره اش خوش باشم که کدام خاطره اش نیش نبود
.
.
.
کـاشــکـی تـَلـخـ ـی زنـدگــی…کـَــمـی اَلـکـل داشـتــ …
شـایـَد مـَســتـِمـان مـی کــَــرد و دَرد را نـمـی فـَهـمـیـدیــم …
.
.
.
اهـل پـنـهـان کـاری نـیـسـتـــم ..!
اعـتـرافــ مـی کـنـــم : ..
زمـــــــانــــــی دل یـــکــی راســوزانـــده ام !!
حــالا ..
یـــــکـــــی..
یـــــکــــــی ..
یـــــــ کــــــــ ی !!
دلــــم رامــی ســوزانـــنـــــد…
.
.
.
هــمـه ی ِ قـراردادهــا را کـه روی
کـاغـذهـای بـی جـان نـمی نویسنـد
بــعـضی از عـهـدهــا را
روی قــلـب هـا هــم مـی نــویــسـیـم …
حـواست به ایـن عـهـدهـای غـیـر کـاغـذی بـاشـد …
شـکـسـتَنـشـان
یـک آدم را مـی شـکند……!
.
.
.
من تمام هستی ام را در نبرد با سرنوشت
در تهاجم با زمان آتش زدم،
کشتم . . .
من بهار عشق را دیدم ولی باور نکردم
یک کلام در جزوه هایم هیچ ننوشتم
من زمقصدها پی مقصودهای پوچ افتادم
تا تمام خوبها رفتند و خوبی ماند در یادم
من به عشق منتظر بودن همه صبر و قرارم رفت
بهارم رفت
عشقم مرد
یارم رفت …
.
.
.
بعضی آدمها یهو میان…
یهو زندگیت و قشنگ میکنن…
یهو میشن همه ی دلخوشیت…
یهو میشن دلیل خنده هات…
یهو میشن دلیل نفس کشیدنت..!
بعد همین جوری یهو میرن…
یهو گند میزنن به آرزوهات…
یهو میشن دلیل همه ی غصه هات و همه ی اشکات…
یهو میشن سبب بالا نیومدن نفست…
.
.
.
چه کسی حرف مرا می فهمد؟
چه کسی درد مرا می داند؟
در پس پرده ی اشک چشمم
چه کسی راز مرا می خواند؟
چه کسی واژه ی تنهایی را
در دل غم زده ام می بیند؟
با سر انگشت محبت چه کسی
قطره ی اشک مرا می چیند
سال ها غیر خداوند بزرگ
هیچ کس از غمم آگاه نبود
توشه ی زندگیم در همه عمر
جز غم و غصه ی جان کاه نبود
مرگ یک روز و یا یک شب سرد
چشم غمگین مرا می بندد
شاید آنجا پس از این رنج و عذاب
سردی گور به رویم خندد

چهار شنبه 14 فروردين 1392برچسب:,

 کیسه میوه

یکی از روزها ، پادشاه سه وزیرش را فراخواند و از آنها درخواست کرد کار عجیبی انجام دهند:
از هر وزیر خواست تا کیسه ای برداشته و به باغ قصر برود و اینکه این کیسه ها را برای پادشاه با میوه ها و محصولات تازه پر کنند.همچنین از آنها خواست که در این کار از هیچ کس کمکی نگیرند و آن را به شخص دیگری واگذار نکنند…
وزراء از دستور شاه تعجب کرده و هر کدام کیسه ای برداشته و به سوی باغ به راه افتادند....! وزیر اول که به دنبال راضی کردن شاه بود بهترین میوه ها و با کیفیت ترین محصولات را جمع آوری کرده و پیوسته بهترین را انتخاب می کرد تا اینکه کیسه اش پر شد...!  وزیر دوم با خود فکر می کرد که شاه این میوه ها را برای خود نمی خواهد و احتیاجی به آنها ندارد و درون کیسه را نیز نگاه نمی کند، پس با تنبلی و اهمال شروع به جمع کردن نمود و خوب و بد را از هم جدا نمی کرد تا اینکه کیسه را با میوه ها پر نمود…
وزیر سوم که اعتقاد داشت شاه به محتویات این کیسه اصلا اهمیتی نمی دهد. کیسه را با علف و برگ درخت و خاشاک پر نمود !!!
روز بعد پادشاه دستور داد که وزیران را به همراه کیسه هایی که پر کرده اند بیاورند و وقتی وزیران نزد شاه آمدند، به سربازانش دستور داد، سه وزیر را گرفته و هرکدام را جدا گانه با کیسه اش به مدت سه ماه زندانی کنند…!!!

چهار شنبه 14 فروردين 1392برچسب:,

  

داستان پند آموز بخت بیدار

 

روزی روزگاری در زمان های دور، در همین حوالی مردی زندگی می كرد كه همیشه از زندگی خود گله مند بود و ادعا میكرد "بخت با من یار نیست" و تا وقتی بخت من خواب است زندگی من بهبود نمی یابد.

 

پیر خردمندی وی را پند داد تا برای بیدار كردن بخت خود به فلان كشور نزد جادوگری توانا برود.

 

او رفت و رفت تا در جنگلی سرسبز به گرگی رسید. گرگ پرسید: "ای مرد كجا می روی؟"

 

مرد جواب داد: "می روم نزد جادوگر تا برایم بختم را بیدار كند، زیرا او جادوگری بس تواناست!"

 

گرگ گفت : "میشود از او بپرسی كه چرا من هر روز گرفتار سر دردهای وحشتناك می شوم؟"

 

مرد قبول كرد و به راه خود ادامه داد.

 

او رفت و رفت تا به مزرعه ای وسیع رسید كه دهقانانی بسیار در آن سخت كار می كردند.

 

یكی از كشاورزها جلو آمد و گفت : "ای مرد كجا می روی ؟"

 

مرد جواب داد: "می روم نزد جادوگر تا برایم بختم را بیدار كند، زیرا او جادوگری بس تواناست!"

 

كشاورز گفت : "می شود از او بپرسی كه چرا پدرم وصیت كرده است من این زمین را از دست ندهم زیرا ثروتی بسیار در انتظارم خواهد بود، در صورتی كه در این زمین هیچ گیاهی رشد نمیكند و حاصل زحمات من بعد از پنج سال سرخوردگی و بدهكاری است ؟"

 

مرد قبول كرد و به راه خود ادامه داد.

 

او رفت و رفت تا به شهری رسید كه مردم آن همگی در هیئت نظامیان بودند و گویا همیشه آماده برای جنگ.

 

شاه آن شهر او را خواست و پرسید : "ای مرد به كجا می روی ؟"

 

مرد جواب داد: "می روم نزد جادوگر تا برایم بختم را بیدار كند، زیرا او جادوگری بس تواناست!"

 

شاه گفت : " آیا می شود از او بپرسی كه چرا من همیشه در وحشت دشمنان بسر می برم و ترس از دست دادن تاج و تختم را دارم، با ثروت بسیار و سربازان شجاع تاكنون در هیچ جنگی پیروز نگردیده ام ؟"

 

مرد قبول كرد و به راه خود ادامه داد.

 

پس از راهپیمایی بسیار بالاخره جادوگری را كه در پی اش راه ها پیموده بود را یافت و ماجراهای سفر را برایش تعریف كرد.

 

جادوگر بر چهره مرد مدتی نگریست سپس رازها را با وی در میان گذاشت و گفت : "از امروز بخت تو بیدار شده است برو و از آن لذت ببر!"

 

و مرد با بختی بیدار باز گشت...

 

به شاه شهر نظامیان گفت : "تو رازی داری كه وحشت برملا شدنش آزارت می دهد، با مردم خود یك رنگ نبوده ای، در هیچ جنگی شركت نمی كنی، از جنگیدن هیچ نمی دانی، زیرا تو یك زن هستی و چون مردم تو زنان را به پادشاهی نمی شناسند، ترس از دست دادن قدرت تو را می آزارد.

 

و اما چاره كار تو ازدواج است، تو باید با مردی ازدواج كنی تا تو را غمخوار باشد و همراز، مردی كه در جنگ ها فرماندهی كند و بر دشمنانت بدون احساس ترس بتازد."

 

شاه اندیشید و سپس گفت : "حالا كه تو راز مرا و نیاز مرا دانستی با من ازدواج كن تا با هم كشوری آباد بسازیم."

 

مرد خنده ای كرد و گفت : "بخت من تازه بیدار شده است، نمی توانم خود را اسیر تو نمایم، من باید بروم و بخت خود را بیازمایم، می خواهم ببینم چه چیز برایم جفت و جور كرده است!"

 

و رفت...

 

به دهقان گفت : "وصیت پدرت درست بوده است، شما باید در زیر زمین بدنبال ثروت باشی نه بر روی آن، در زیر این زمین گنجی نهفته است، كه با وجود آن نه تنها تو كه خاندانت تا هفت پشت ثروتمند خواهند زیست."

 

كشاورز گفت: "پس اگر چنین است تو را هم از این گنج نصیبی است، بیا باهم شریك شویم كه نصف این گنج از آن تو می باشد."

 

مرد خنده ای كرد و گفت : "بخت من تازه بیدار شده است، نمی توانم خود را اسیر گنج نمایم، من باید بروم و بخت خود را بیازمایم، می خواهم ببینم چه چیز برایم جفت و جور كرده است!"

 

و رفت...

 

سپس به گرگ رسید و تمام ماجرا را برایش تعریف كرد و سپس گفت: "سردردهای تو از یكنواختی خوراك است اگر بتوانی مغز یك انسان كودن و تهی مغز را بخوری دیگر سر درد نخواهی داشت!"

 

شما اگر جای گرگ بودید چكار می كردید ؟

 

بله. درست است! گرگ هم همان كاری را كرد كه شاید شما هم می كردید، مرد بیدار بخت قصه ی ما را به جرم غفلت از بخت بیدارش درید و مغز او را خورد.

چهار شنبه 14 فروردين 1392برچسب:,

داستان چوپان و تاجر

چوپانی و تاجری دوست بودند و هردو هدف مشترک دور دنیا دیدن را داشتند، تاجر یه عمر پول جمع کرد برای هدفش ونهایت بعد 30 سال که خواست دور دنیا را ببینه از دنیا رفت و موفق نشد و چوپان هر روز با گوسفندانش به یه نقطه از دنیا رفت و بعد 30 سال در نهایت سلامت به شهر اصلیش با کلی ثروت اومد...

چهار شنبه 14 فروردين 1392برچسب:,

                                                       شیری که عاشق اهو شد

شیر نری دلباخته‏ی آهوی ماده شد.

شیر نگران معشوق بود و می‏ترسید بوسیله‏ حیوانات دیگر دریده شود. 
از دور مواظبش بود… 
پس چشم از آهو برنداشت تا یک بار که از دور او را می نگریست، 
شیری را دید که به آهو حمله کرد. فوری از جا پرید و جلو آمد. 
دید ماده شیری است. چقدر زیبا بود، ...

گردنی مانند مخمل سرخ و بدنی زیبا و طناز داشت.
با خود گفت: حتما گرسنه است. همان جا ایستاد و مجذوب زیبایی ماده شیر شد. 
و هرگز ندید و هرگز نفهمید که آهو خورده شد…
نتیجه اخلاقی : هیچ وقت به امید معشوقتون نباشید !! و در دنیا رو سه  چیز حساب نکنید اولی خوشگلی تون دومی معشوقتون و سومی را یادم رفت. اها اینکه تو یاد کسی بمونید وقتی لازمه .

 

چهار شنبه 14 فروردين 1392برچسب:,

 پسر کوچکی در مزرعه ای دور دست زندگی می کرد هر روز صبح قبل از طلوع خورشید از خواب برمی خواست وتا شب به کارهای سخت روزانه مشغول بود


هم زمان با طلوع خورشید از نردها بالا می رفت تا کمی استراحت کند در دور دست ها خانه ای با پنجرهایی طلایی همواره نظرش را جلب می کرد و با خود فکر می کرد چقدر زندگی در آن خانه با آن وسایل شیک و مدرنی که باید داشته باشد لذت بخش و عالی خواهد بود . با خود می گفت : " اگر آنها قادرند پنجره های خود را از طلا بسازند پس سایر اسباب خانه حتما بسیار عالی خواهد بود . بالاخره یک روز به آنجا می روم و از نزدیک آن را می بینم ".....

یک روز پدر به پسرش گفت به جای او کارها را انجام می دهد و او می تواند در خانه بماند . پسر هم که فرصت را مناسب دید غذایی برداشت و به طرف آن خانه و پنجره های طلایی رهسپار شد .
راه بسیار طولانی تر از آن بود که تصورش را می کرد . بعد از ظهر بود که به آن جا رسید و با نزدیک شدن به خانه متوجه شد که از پنجره های طلایی خبری نیست و در عوض خانه ای رنگ و رو رفته و با نرده های شکسته دید . به سمت در قدیمی رفت و آن را به صدا در آورد . پسر بچه ای هم سن خودش در را گشود . سوال کرد که آیا او خانه پنجره طلایی را دیده است یا خیر ؟ پسرک پاسخ مثبت داد و او را به سمت ایوان برد . در حالی که آنجا می نشستند نگاهی به عقب انداختند و در انتهای همان مسیری که طی کرده بود و هم زمان با غروب آفتاب , خانه خودشان را دید که با پنجره های طلایی می درخشید.

 

چهار شنبه 14 فروردين 1392برچسب:,

                             حرف دلتو بزن

پسری یه دختری رو خیلی دوست داشت که توی یه سی دی فروشی کار میکرد. اما به دخترک در مورد عشقش هیچی نگفت. هر روز به اون فروشگاه میرفت و یک سی دی می خرید فقط بخاطر صحبت کردن با اون… بعد از یک ماه پسرک مرد… وقتی دخترک به خونه اون رفت و ازش خبر گرفت مادر

پسرک گفت که او مرده و اون رو به اتاق پسر برد… دخترک دید که تمامی سی دی ها باز نشده… دخترک گریه کرد و گریه کرد تا مرد… میدونی چرا گریه میکرد؟ چون تمام نامه های عاشقانه اش رو توی جعبه سی دی میگذاشت و به پسرک میداد!

 

چهار شنبه 14 فروردين 1392برچسب:,

                                                            هیچوقت زود قضاوت نکن

 ﻣﺮﺩ ﻣﺴﻨﯽ ﺑﻪ ﻫﻤﺮﺍﻩ ﭘﺴﺮ25ﺳﺎﻟﻪ ﺍﺵ ﺩﺭ ﻗﻄﺎﺭ ﻧﺸﺴﺘﻪ ﺑﻮﺩﻧﺪ.ﺩﺭ ﺣﺎﻟﯽ ﮐﻪ ﻣﺴﺎﻓﺮﺍﻥ ﺩﺭ ﺻﻨﺪﻟﯽ ﻫﺎﯼ ﺧﻮﺩ ﻧﺸﺴﺘﻪ ﺑﻮﺩﻧﺪ،ﻗﻄﺎﺭ ﺷﺮﻭﻉ ﺑﻪ ﺣﺮﮐﺖ ﮐﺮﺩ.ﺑﻪ ﻣﺤﺾ ﺷﺮﻭﻉ ﺣﺮﮐﺖ ﻗﻄﺎﺭ ﭘﺴﺮ25ﺳﺎﻟﻪ ﮐﻪ ﺩﺭ ﮐﻨﺎﺭ ﭘﻨﺠﺮﻩ ﻧﺸﺴﺘﻪ ﺑﻮﺩ ﭘﺮ ﺍﺯ ﺷﻮﺭ ﻭ ﻫﯿﺠﺎﻥ ﺷﺪ.ﺩﺳﺘﺶ ﺭﺍ ﺍﺯ ﭘﻨﺠﺮﻩ ﺑﯿﺮﻭﻥ ﺑﺮﺩ ﻭ ﺩﺭ ﺣﺎﻟﯽ ﮐﻪ ﻫﻮﺍﯼ ﺩﺭ ﺣﺎﻝ ﺣﺮﮐﺖ ﺭﺍ ﺑﺎ ﻟﺬﺕ ﻟﻤﺲ ﻣﯽ ﮐﺮﺩ،ﻓﺮﯾﺎﺩ ﺯﺩ:ﭘﺪﺭ ﻧﮕﺎﻩ ﮐﻦ ﺩﺭﺧﺖ ﻫﺎ ﺣﺮﮐﺖ ﻣﯽ ﮐﻨﻨﺪ. ﻣﺮﺩ ﻣﺴﻦ ﺑﺎ ﻟﺒﺨﻨﺪﯼ ﻫﯿﺠﺎﻥ ﭘﺴﺮﺵ ﺭﺍ ﺗﺤﺴﯿﻦ ﮐﺮﺩ. ﮐﻨﺎﺭ ﻣﺮﺩ ﺟﻮﺍﻥ ﺯﻭﺝ ﺟﻮﺍﻧﯽ ﻧﺸﺴﺘﻪ ﺑﻮﺩﻧﺪ ﮐﻪ ﺣﺮﻑ ﻫﺎﯼ ﭘﺪﺭ ﻭ ﭘﺴﺮ ﺭﺍ ﻣﯽ ﺷﻨﯿﺪﻧﺪ ﻭ ﺍﺯ ﭘﺴﺮ ﺟﻮﺍﻥ ﮐﻪ ﻣﺎﻧﻨﺪ ﯾﮏ ﮐﻮﺩﮎ5ﺳﺎﻟﻪ ﺭﻓﺘﺎﺭ ﻣﯽ ﮐﺮﺩ،ﻣﺘﻌﺠﺐ ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩﻧﺪ.ﻧﺎﮔﻬﺎﻥ ﺟﻮﺍﻥ ﺩﻭﺑﺎﺭﻩ ﺑﺎ ﻫﯿﺠﺎﻥ ﻓﺮﯾﺎﺩ ﺯﺩ: ﭘﺪﺭ ﻧﮕﺎﻩ ﮐﻦ،ﺭﻭﺩﺧﺎﻧﻪ،ﺣﯿﻮﺍﻧﺎﺕ ﻭ ﺍﺑﺮﻫﺎ ﺑﺎ ﻗﻄﺎﺭ ﺣﺮﮐﺖ ﻣﯽ ﮐﻨﻨﺪ. ﺯﻭﺝ ﺟﻮﺍﻥ ﭘﺴﺮ ﺭﺍ ﺑﺎ ﺩﻟﺴﻮﺯﯼ ﻧﮕﺎﻩ ﻣﯽ ﮐﺮﺩﻧﺪ.ﺑﺎﺭﺍﻥ ﺷﺮﻭﻉ ﺷﺪ. ﭼﻨﺪ ﻗﻄﺮﻩ ﺑﺎﺭﺍﻥ ﺭﻭﯼ ﺩﺳﺖ ﭘﺴﺮ ﺟﻮﺍﻥ ﭼﮑﯿﺪ ﻭ ﺑﺎ ﻟﺬﺕ ﺁﻥ ﺭﺍ ﻟﻤﺲ ﮐﺮﺩ ﻭ ﺩﻭﺑﺎﺭﻩ ﻓﺮﯾﺎﺩ ﺯﺩ:ﭘﺪﺭ ﻧﮕﺎﻩ ﮐﻦ.ﺑﺎﺭﺍﻥ ﻣﯽ ﺑﺎﺭﺩ.ﺁﺏ ﺭﻭﯼ ﺩﺳﺖ ﻣﻦ ﭼﮑﯿﺪ. ﺯﻭﺝ ﺟﻮﺍﻥ ﺩﯾﮕﺮ ﻃﺎﻗﺖ ﻧﯿﺎﻭﺭﺩﻧﺪ ﻭ ﺍﺯ ﻣﺮﺩ ﻣﺴﻦ ﭘﺮﺳﯿﺪﻧﺪ:ﭼﺮﺍ ﺷﻤﺎ ﺑﺮﺍﯼ ﻣﺪﺍﻭﺍﯼ ﭘﺴﺮﺗﺎﻥ ﺑﻪ ﭘﺰﺷﮏ ﻣﺮﺍﺟﻌﻪ ﻧﻤﯽ ﮐﻨﯿﺪ؟ ﻣﺮﺩ ﻣﺴﻦ ﮔﻔﺖ:ﻣﺎ ﻫﻤﯿﻦ ﺍﻻﻥ ﺍﺯ ﺑﯿﻤﺎﺭﺳﺘﺎﻥ ﺑﺮ ﻣﯽ ﮔﺮﺩﯾﻢ.ﺍﻣﺮﻭﺯ ﭘﺴﺮﻡ ﺑﺮﺍﯼ ﺍﻭﻟﯿﻦ ﺑﺎﺭ ﺩﺭ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﻣﯽ ﺗﻮﺍﻧﺪ ﺑﺒﯿﻨﺪ...


یک شنبه 11 فروردين 1392برچسب:,
  • نویسنده :
  • بازدید : 809 مشاهده
  • دسته بندی : , ,

 

همان طور که اطلاع دارید در میان بازی های اکشن همواره آثاری هستند که با خشونت و صحنه های هیجانی کمتر از جذابیت و جنبه ی سرگرم کنندگی بسیاری بهره مند هستند. War In A Box Paper Tanks که توسط شرکت Alawar ساخته شده از این دسته محسوب شده و در آن محیط و حوادث بازی در یک جعبه نسبتا بزرگ و کاغذی همراه با تانک ها , ماشین ها و هلیکوپتر های جنگی گنجانده شده است.

در جریانات بازی تانک های کاغذی یا همان War In A Box Paper Tanks جنگ های نه چندان خشونت بار ولی برنامه ریزی شده در قالب ده ها مراحل متنوع و جالب رخ می دهد. پس از پیروزی در هر یک از نبرد ها پولی به دست می آورید که قادرید با استفاده از آن تجهزیات جنگی , توپ خانه ها , مخفیگاه ها و ماشین های جنگیتان را گسترش داده و پیشرفته تر کنید.

 

لینک دانلود=http://dl.freegames.ir/games/War-In-A-Box-Paper-Tanks_www.FreeGames.iR.zip

 

 

پسورد=www.FreeGames.iR

یک شنبه 11 فروردين 1392برچسب:,
  • نویسنده :
  • بازدید : 816 مشاهده
  • دسته بندی : , ,

 

همان طور که اطلاع دارید در میان بازی های اکشن همواره آثاری هستند که با خشونت و صحنه های هیجانی کمتر از جذابیت و جنبه ی سرگرم کنندگی بسیاری بهره مند هستند. War In A Box Paper Tanks که توسط شرکت Alawar ساخته شده از این دسته محسوب شده و در آن محیط و حوادث بازی در یک جعبه نسبتا بزرگ و کاغذی همراه با تانک ها , ماشین ها و هلیکوپتر های جنگی گنجانده شده است.

در جریانات بازی تانک های کاغذی یا همان War In A Box Paper Tanks جنگ های نه چندان خشونت بار ولی برنامه ریزی شده در قالب ده ها مراحل متنوع و جالب رخ می دهد. پس از پیروزی در هر یک از نبرد ها پولی به دست می آورید که قادرید با استفاده از آن تجهزیات جنگی , توپ خانه ها , مخفیگاه ها و ماشین های جنگیتان را گسترش داده و پیشرفته تر کنید.

 

لینک دانلود=http://dl.freegames.ir/games/War-In-A-Box-Paper-Tanks_www.FreeGames.iR.zip

 

 

پسورد=www.FreeGames.iR

یک شنبه 11 فروردين 1392برچسب:,
  • نویسنده :
  • بازدید : 792 مشاهده
  • دسته بندی : , ,

 

مورتال کمبت یا همان Mortal Kombat یکی از فیلم هایی هست که از درجه خشونت بسیار بالایی برخوردار بوده که پس از ساخت اولین نسخه از آن در سال 1995 طرفداران بسیاری را برای خود جمع آوری کرد. البته قبل از ساخت فیلم پرفروش آن چند نسخه بازی ( اولین نسخه در سال 1992 ) برای کنسول قدیمی SEGA ساخته شده بود که همین امر به معروفیت آن کمک بسیاری کرد. ورژن های جدید این بازی هنوز که هنوز است با سبکی دو بعدی ولی گرافیکی خارق العاده ساخته می شود و سری های قدیمی نیز با همین سبک انتشار یافته است.

Mortal Kombat II دومین نسخه از این مجموعه بسیار محبوب بوده که در آن 12 شخصیت و کارکتر اصلی وجود داشته و هر یک از آن ها مهارت ها و فنون مخصوص رزمی خود را دارند. هم چنین با فشردن چندین دکمه به حالت رمز هر یک این کاراکتر ها فنون خارق العاده ای انجام می دهند که موجب حیرت گیمر می شود ! از جمله ویژگی های منحصر بفرد این بازی می توان به قابلیت دو نفره بودن , چندین مرحله مختلف برای نبرد , محیط های ترسناک و هیجان آور آن اشاره کرد. این نسخه از بازی بدون نیاز به هیچ مبدلی قابل اجرا بر روی کامپیوتر می باشد.

 

 

 

لینک دانلود=http://dl.freegames.ir/games/Mortal-Kombat-2_www.FreeGames.iR.zip

 

 

پسورد=www.FreeGames.iR

یک شنبه 11 فروردين 1392برچسب:,
  • نویسنده :
  • بازدید : 787 مشاهده
  • دسته بندی : , ,

 

 

Battle Tanks II یک بازی پر هیجان و اکشن با سبکی کاملا سه بعدی داشته که در آن وظیفه هدایت تانک های خودی و نابودی دشمنان را بر عهده می گیرید. در طول مراحل بازی تانک های مختلفی همراه با سلاح های ویرانگر در اختیارتان قرار می گیرید که می توانید به وسیله آن ها به تمامی نقاط نقشه قدم گذاشته و هر مکانی را که در ماموریت به شما سپرده شده است ، با خاک یکسان کنید. علاوه بر آن با انجام موفقیت آمیز ماموریت ها پاداشی نیز دریافت می کنید که قادرید تجهیزات جدید تری را فعال نمایید.

محیط Battle Tanks II در مکان های متفاوتی از جمله بیابان ها ، دشت ها و کویر ها طراحی شده که به مرور زمان با آن ها آشنایی پیدا خواهید کرد. حجم این بازی بسیار کم بوده و از گرافیک مناسبی بهره می برد و صداگذاری بسیار خوب آن جذابیت بازی را دوچندان می کند. هم چنین رده بندی سنی بسیاری خاصی برای بازی نبرد تانک ها تعیین نشده و برای تمامی سنین مناسب می باشد. امیدواریم با استفاده از این بازی هیجان انگیز لحظات خوشی داشته باشید.

 

لینک دانلود= http://dl.freegames.ir/games/Battle-Tanks-II_www.FreeGames.iR.zip

 

پسورد= www.FreeGames.iR


 

 

 

 

 


 

 

 

 

 

 

شنبه 10 فروردين 1392برچسب:,

 فیلم هندی...اخرشه بخدا....باور میکنی؟؟؟

 

 

 

http://www.redlink1.com/mydocs/new-group/49/02.gif

شنبه 10 فروردين 1392برچسب:,
  • نویسنده :
  • بازدید : 1209 مشاهده
  • دسته بندی : , ,

 weber new faster meshkiweber faster one sefid

محصول جدید وبر می تواند با سرعتی بیشتر از ۴۰۰ کیلومتر بر ساعت جاده ها را طی کند که در مقابل محصولات شرکت بوگاتی تا حدی کم تر است.چرا که مدل های super sport و roadster این شرکت هر یک به ترتیب با سرعت حداکثری ۴۳۱ و ۴۱۰ کیلومتر بر ساعت در نوع خود برترین خودروهای موجود در بازار هستند.البته ماشین های دیگری نظیر hennessey venom gt ، koenigsegg agerar ، ssc ultimate aero و porsche 9ff gtr سرعت حداکثری بالای ۴۰۰ کیلومتر در ساعت را دارا می باشند اما چگونه F1 توانسته مانند سایرین به این سطح از سرعت برسد خود جای سوال دارد و نشان از توانایی های این شرکت دارد.با این وجود این فکر که weber بتواند بوگاتی را کنار بزند کمی دور از ذهن است.در ادامه به سایر ویژگی های این محصول می پردازیم.

کابین 01بدنه 002

باتوجه به شکل ظاهری F1 جدید می توان حدس زد که این شرکت بیشتر تمرکز خود را روی سرعت و سیستم انتقال قدرت این ماشین صرف کرده است و نمی تواند از لحاظ طراحی ظاهری با سایر محصولات هم نوع اش رقابت کند.اما ویژگی منحصر به فرد این خودرو وزن آن می باشد.محصول جدید وبر تنها ۱۲۵۰ کیلوگرم وزن دارد که ۶۵ کیلوگرم آن را کابین سبب شده است.کابین خودرو از فیبر کربن طراحی شده است که با میله هایی محکم از جنس مولیبدن محصور شده است.این طراحی امنیت سرنشینان خودرو را تا حد زیادی افزایش می دهد.تمام این طراحی ها با استفاده از روش اجزای محدود FEM:finite element method صورت گرفته و در نهایت این قابلیت رابه بدنه بخشیده است که اگر وزنه ایی ۳۰ تنی روی آن بارگذاری کنیم تنها یک درجه خم شود.هم چنین توزیع وزن با نسبت ۵۰:۵۰ بین اکسل عقب و جلو انجام شده است که کم ترین حالت جاذبه را ایجاد می کند.وبر این مزیت را با طراحی ۴ مخزن سوخت جداگانه که در مجموع ۱۱۰ لیتر را در بر می گیرد ، ممکن کرده است.

آزمایش تونل بادتست آیرودینامیکی

F1 جدید از بدنه ای محکم و با دوام ساخته شده است و همه تست های تونل باد ، آزمایش های آیرودینامیکی و بررسی حداکثر مقاومت در مقابل جریان هوا را به راحتی و با موفقیت پشت سر گذاشته است و این موفقیت تا جایی مهم بوده که وبر اعلام داشته تنها خودرو های مسابقه ایی توانایی تایید شدن در این تست ها را دارا می باشند.

پنجره جلو شبیه گوه (شیب دار)دریچه هوای روی سقف

پنجره ها نیز مانند گوه (شیب دار ) طراحی شده ان تا مقاومت حداقلی در قبال جریان هوا را ایجاد کنند.از نکات جالب این ماشین ، قرار ندادن دستگیره برای درب خودرو می باشد چرا که کارشناسان شرکت اعتقتد دارند که بر آمدگی دستگیره ، نحوه عبور جریان هوا روی سطح خودرو را مختل می کند.بنابراین برای باز و بسته کردن درب خودرو سیستمی کنترلی تعبیه کردند تا نیازی به دستگیره نباشد.از طرفی هوای لازم برای خنک کردن اجزای موتور به جای اینکه از دریچه های بین لامپ های جلویی تامین شود از دریچه تعبیه شده بالای سقف خودرو تامین می گردد.ما بقی هوای مورد نیاز برای سایر بخش ها نیز از دریچه های پیش بینی شده که در عقب ماشین قرار دارند فراهم می شود.

بال عقب

نکته دیگری که به چشم می خورد ، طراحی ترمز ای ثانویه در مواقع نیاز می باشد.این ترمز که از هوا کمک می گیرد با کنترل الکترونیکی بال عقب خودرو ، صرف ۴۰ میلی ثانیه آماده و طی ۵۰ میلی ثانیه با ضربه ی ناگهانی محکمی یک نیروی مخالف ۴۰۰۰ نیوتونی ایجاد می کند که از شتاب خودرو می کاهد.

موتور

حال به بررسی موتور این سوپر خودرو می پردازیم.برای new faster one موتور ۱۰ سیلندر V شکل به حجم ۵.۶ لیتر در نظر گرفته شده است که از دو توربو شارژر به همراه سیستم تزریق سوخت پیشرفته الکترونیکی بهره می برد.در مجموع می توان با این موتور ۱۲۰۰ اسب بخار قدرت تولید کرد و با دور موتور ۴۲۰۰ دور در دقیقه ایی ، ۱۲۵۰ نیوتون متر گشتاور بدست آورد.F1 توانسته با این موتور به صفر تا صد ۲.۵ ثانیه ایی دست یابد. این خودرو پرقدرت طی آزمایش های بعمل آمده صفر تا ۲۰۰ را در ۶.۶ ثانیه و صفر تا ۳۰۰ را در ۱۶.۲ ثانیه طی می کند.همان طور که گفته شد موتور این خودرو از ۴ مخزن جداگانه تشکیل می شود.هر یک از این مخازن به طور اختصاصی به شیر مخصوص به خود روی موتور متصل می شود لذا این موتور ۱۰ سیلندر از ۴ شیر ورودی سوخت مجزا سود می برد که الکترونیکی کنترل می شوند.

شمای کلی

از دیگر ویژگی های این خودرو می توان به سیستم انتقال قدرت جداگانه به چرخ های عقب و جلو ، قابلیت چهار چرخ متحرک 4WD ، کنترل الکترونیکی دیفرانسیل خودرو و به کار گیری سیستمی مشابه سیستم کنترل کششی به کار رفته در ماشین های فرمول یک اشاره کرد.

چرخ عقبدیسک های سرامیکی

برای این ماشین عجیب چرخ های پهن ۲۰۶۰ میلی متری تعبیه شده و از آلیاژ های سبک در کنار لاستیک pirelli ساخته شده است.برای سیستم ترمز علاوه بر ABS ، دیسک های سرامیکی به ابعاد ۳۴*۳۸۰ میلی متری به کار برده شده که توسط گیره هایی ۱۲ پیستونه در هر چرخ در گیر می شود و می تواند طی مسافت ۳۰ متر سرعت خودرو را از صد به صفر رساند و آن را کاملا متوقف کند.

فرمانفرمان001

داخل کابین نیز تنها ۲ نفر می توانند بنشینند.هم چنین صندلی های آن از چرم مرغوب تولید شده است و همان طور که گفته شد با به کار بردن میله هایی ازجنس مولیبدن ، ایمنی آن دو چندان شده است.F1 جدید فرمان ای همانند فرمان ماشین های مسابقه ایی دارد که همان طور که در شکل پیداست دکمه های متفاوتی روی آن قرار گرفته است.این دکمه ها که حتی از دکمه های یک کنسول بازی هم بیشتر است برای بررسی موتور یا سیستم ناوبری خودرو به کار می روند.سیستم صوتی به کار رفته در weber new faster one از نوع NAW-SAT می باشد و با مانیتور تعبیه شده می توان داده های تصویری از دوربین عقب خودرو را دریافت و مشاهده کرد.در آخر باید بگوییم هنوز قیمت مشخصی برای این محصول اعلام نشده است ولی مدل قبلی این محصول ۱.۶ میلیون فرانک سویس (۱.۵ میلیون دلار ) ارزش گذاری شده بود.پس نباید منتظر قیمت ارزانی برای سری جدید faster one باشیم.